خبرگزاری میز نفت:
میز نفت | کشور عزیزمان ایران، با دارا بودن ۲۱ درصد از ذخایر گاز جهان رتبه دوم را در بخش گاز به خودش اختصاص داده و با سهم ۱۱درصدی از ذخایر نفت جهان، سومین کشور نفتی دنیا بهحساب میآید؛ ما درباره کشوری صحبت میکنیم که در مجموع ذخایر نفت و گاز، در رده اول ایستاده است هرچند که در ذخایر و منابع انباشته شده در زیر زمین، کشور ثروتمندی هستیم؛ اما ثروتی که در دسترس نیست!
سایه سیاه تحریم در سالهای طولانی و انسداد دربهای کشور به روی صاحبان سرمایه و تکنولوژی ما را به شکلی عجیب از معادلات جهانی و بازارهای منطقهای دور کرده و چنانچه نتوانیم در کوتاهمدت این معضل را حل کنیم، فاصله ما با رقیبان نفتی – گازی منطقهای و جهانی بیشتر خواهد شد.
میادین نفتی ما فرسوده شده و تشنه سرمایهگذاری و تکنولوژیهای روز دنیا؛ از جمله این فناوریها میتوان به روشهای EOR/IOR اشاره کرد که گویا در دسترس نیستند.
واقعیت تلخ این است که ایران در حوزه بازاریابی و فروش نفت، از رقبای منطقهای خود عقبمانده است و این عقبماندگی موجب جایگزینشدن نفت آنها با نفت ایران است. البته که این پدیده به دلیل سهم اندک نفت ایران از بازار نفت جهان و عدم اعتماد مصرفکنندگان به شرایط کشورمان است.
از برنامه عقب مانده ایم
کشور عراق بهعنوان یکی از همین رقبا و با تولید فعلی بیش از ۴ میلیونبشکهای خود در روز، قصد دارد تولید نفت خود را تا سال ۲۰۲۹ به ۶ میلیون بشکه در روز برساند؛ درست برخلاف ما که حتی در محقق کردن بخش کوچکی از برنامههای توسعه بازماندهایم.
البته مشکل آمار، ارقام و ریاضیات در کشور ما متأسفانه یک مشکل مزمن است و معمولاً بجای تمرکز بر اهداف کمی و عدد و رقم، بیشتر از اهداف و برنامههای کیفی صحبت به میان میآید؛ نهادهای بالادست هم هیچ سازمان یا فردی را برای دورماندن از فضای توسعه و شکست در برنامههای توسعهای مؤاخذه نمیکند که همین موضوع، سبب حاشیه امن شده است.
شرایط گازی ایران
در بخش گاز هم اوضاع بر همین منوال است؛ بیش از ۷۰ درصد گاز مصرفی کشور از میدان گازی پارس جنوبی تأمین میشود و فاصله بین تولید گاز و مصرف گاز در کشور و در همه بخشهای صنایع بزرگ، کوچک، تجاری و خانگی به شکل معنیداری در حال افزایش است؛ افت قابل ملاحظه این مخزن، ما را وارد یک چالش جدی کرده است که اگر به داد آن نرسیم، با شرایط غیر قابل جبرانی مواجه خواهیم شد.
شریک ما قطر سهم برداشت خود از پارس جنوبی را روزبهروز بالاتر میبرد و با سرمایهگذاری خارجی، ظرفیت تولید LNG را از ۷۷ میلیون تن فعلی به ۱۲۶ میلیون تن در سال ۲۰۲۷ افزایش خواهد داد؛ حی صحبت از ۱۶۰ میلیون تن برای سال ۲۰۳۰ نیز به میان آمده و این یعنی ورود مؤثر قطر به بازار جهانی LNG. درست برخلاف ایران که LNG را به کل فراموش کرده و درگیر ناترازیهای گازی و بخش مصرف است.
در بخش میادین گازی خشکی نیز باتوجهبه قدیمی بودن این میادین، حجم ذخایر کمتر نسبت به پارس جنوبی و فشار پایینتر مخزن، نیازمند بهکارگیری تکنولوژیهای مدرن هستیم که تولید از این میادین را اقتصادی کند.
برنامههای صادرات نفت و گاز به کشورهای همسایه مانند ترکیه طبق برنامه پیش نمیرود و کشورهای روسیه و حتی آذربایجان، هر ساله در حال سبقت از ایران هستند تا ایران را برای همیشه از بازار حذف کنند.
در صنعت پتروشیمی چه می گذرد؟
از سوی دیگر، عدم توسعه در بالادست صنعت نفت و گاز، به طور مستقیم تأمین خوراک صنعت پتروشیمی را تحتتأثیر قرار داده است؛ در سال ۱۴۰۲ بیش از ۱۲ میلیون تن ظرفیت خالی ناشی از کمبود خوراک داشتهایم که این رقم در سال ۱۴۰۳ روند صعودیتری به خود گرفته است.
این در شرایطی است که برای ایجاد یک میلیون تن ظرفیت در صنعت پتروشیمی حدود ۸۰۰ میلیون دلار سرمایهگذاری نیاز است و زمانی که ۱۲ میلیون تن ظرفیت بلااستفاده داریم یعنی ۱۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری انجام شده به حال خود رها شده است.
طی چند سال گذشته، هلدینگهای بزرگ پتروشیمی جهت رفع نگرانی در تأمین خوراک به سرمایهگذاری در بالادست روی آوردهاند و البته این تقاضا همچنان ادامه دارد، یعنی سرمایهای که باید صرف توسعه زنجیره ارزش در صنعت پتروشیمی و تولید محصولات مورد نیاز صنایع پاییندستی شود، در بالادست و حوزه تأمین خوراک صرف میشود که این موضوع با اهداف صنعت پتروشیمی کشور و توسعه زنجیره ارزش منافات دارد.
حالا با این مختصات و نگاه به وضعیت فعلی، توسعه و سرمایهگذاری در صنعت نفت، نه یک انتخاب، بلکه یک الزام حیاتی رخنمایی میکند و در این راستا لازم است تمامی شرایط و پیشنیازهای لازم مهیا تا سرمایه خارجی و تکنولوژیهای روز دنیا وارد صنعت نفت کشور شود.
باید چه کرد؟
حضور شرکتهای تراز اول دنیا با حجم سرمایهگذاری بالا و ارائه بهترین فن آوریهای روز دنیا در کشورهایی نظیر قطر، عربستان و اخیراً عراق حاکی از همین موضوع است. سرمایهگذاری حدود ۲۵ میلیارددلاری شرکتهای بنام در عراق، سرمایهگذاری بیش از ۳۰ میلیارددلاری شرکتهای ممتاز نفتی در قطر و در دوفاز برای افزایش ظرفیت LNG ، همهوهمه حاکی از این واقعیت است که برای حفظ و توسعه صنعت نفت و گاز کشورمان زمان زیادی نداریم و به شکل فزایندهای از رقبای منطقهای خودمان فاصله گرفتهایم.
در صورت فراهمشدن بسترهای سیاسی مناسب، مسیر عبور از چالشهای اساسی صنایع بالادستی نفت و گاز از چند محور کلیدی میگذرد:
دیپلماسی فعال انرژی: ایران باید نقش پررنگتری در عرصه دیپلماسی انرژی ایفا کند. حضور مؤثر در بازارهای بینالمللی و ایجاد اعتماد در میان شرکتهای بزرگ نفتی، میتواند راه را برای جذب سرمایهگذاران تراز اول خارجی هموار کند.
جذب و انتقال فناوری: افزایش برداشت از میادین موجود و توسعه بهینه میادین جدید، مستلزم بهکارگیری فناوریهای نوین در فرایندهای استخراج، توسعه و بهرهبرداری و نوسازی تجهیزات است.
تقویت توان مالی، فنی شرکتهای E&P داخلی: همکاری و تعامل شرکتهای توانمند اکتشاف و تولید داخلی با شرکتهای بینالمللی، میتواند منجر به اثربخشی بیشتر این شرکتها در پروژههای توسعهای گردد.
اولویتبندی طرحهای کلیدی: در شرایط محدودیت منابع، تمرکز بر پروژههای حیاتی و راهبردی، بهویژه در میادین مشترک و مهم نفت و گاز، امری ضروری است.
توسعه متوازن زنجیره ارزش: زمانی که سرمایهگذاری در بالادست نفت با برنامه صورت پذیرد، عملاً منابع مالی هلدینگها معطوف به توسعه زنجیره محصولات شده که منتج به رفع نیاز صنایع، افزایش در آمد و خلق ارزش خواهد شد.
بهزاد محمدی؛ مدیرعامل اسبق شرکت ملی صنایع پتروشیمی
منبع:
خبرگزاری میز نفتاین خبر به صورت اتوماتیک جمع آوری شده است در صورتی که منافاتی با قوانین دارد لطفا از طریق صفحه تماس با ما گزارش دهید.