میکروفاسیس سازند تیرگان در غرب حوضه رسوبی کپه داغ
۰ ۹۵۰ ۰ ۱۳۹۳/۰۶/۱۱ ۰۲:۲۱
ميكروفاسيس و محيط رسوبي سازندتيرگان در غرب حوضه رسوبي كپهداغ
( جنوب غرب شيروان – جنوب غرب بجنورد)
سازندتيرگان( بارمين – آپتين) مربوط به حوضه رسوبي كپه داغ، كه عمدتاً از سنگهاي كربناته تشكيل شده است. منطقه مورد مطالعه در غرب حوضه رسوبي كپه داغ(جنوب غرب شيروان – جنوب غرب بجنورد) قرار گرفته است. سازندتيرگان در يال شمال شرقي طاقديسي در شمال شرق روستاي گليان( جنوب غرب شيروان) و در نزديكي اركان ( جنوب غرب بجنورد) اندازهگيري و مطالعه شده است.
مطالعات روي زمين و آزمايشگاهي ( ميكروسكوپي) ، منجر به شناسايي 14 ميكروفاسيس كربناته و يك رخساره ماسه سنگي در سازندتيرگان گرديده است كه در كمربندهاي رخسارهاي مختلفي نهشته شدهاند: (1) مادستون فسيلدار، بيوكلست وكستون و بيوكلست اائيدپكستون( درياي باز)؛(2) بيوكلست اائيداينتراكلست گرينستون، اائيدگرينستون و پلوئيد بيوكلست گرينستون(سدي)؛(3) بيوكلست انكوئيد اائيدپكستون، اائيدپكستون، بيوكلست اائيد وكستون/ مادستون، بنتيك فرامينيفر داسيكلاد وكستون/ مادستون با آشفتگي زيستي و پلوئيد بنتيك فرامينيفر داسيكلادپكستون( لاگوني)؛ (4) بيوكلست/ پلوئيداينتراكلست گرينستون با فابريك چشم پرندهاي، بيوكلست وكستون/ مادستون با فابريك چشم پرندهاي و مادستون آهكي با فابريك چشم پرندهاي ( پهنه جزر و مدي) و (5) رخساره آواري ( ليت آرنايت) مربوط به رخساره رودخانه/دلتايي.
تغيرات عمودي رخسارهها بيانگر دوسيكل بزرگ كم عمق شونده است كه از چندين سيكل پس رونده (در مقياس متر) تشكيل شده است. شواهد ميكروسكوپي و صحرايي نشان ميدهد كه در زمان بارمين – آپتين ، سازندتيرگان در يك پلتفرم كربناته رمپ مشابه خليج فارس نهشته شده است.
مطالعات صحرايي و آزمايشگاهي سنگهاي كربناته و آواري سازندتيرگان منجر به شناسايي دو گروه عمده رخسارهاي كربناته (شامل تعداد 4 رخساره پهنه جزر و مدي، (Tidal flat)، لاگون (Lagoon)، سد (Barrier) و درياي باز (open marine) و تعداد 14 ميكروفاسيس كربناته و يك رخساره آواري (ماسه سنگ، ليت آرنايت) كه در زمان پيشروي درياي كرتاسه زيرين، به احتمال زياد در محيط رودخانهاي/ دلتايي نهشته شده است.
رخساره پهنه جزرومدي (T)، بر اساس اجزاء تشكيل دهنده (پلت، اينتراكلست و بيوكلست كه عمدتاً معرف محيط لاگوني شامل گاسترويد، ميليوليد، جلبك سبز ميباشند)، موقعيت استقرار و به ترتيب دور شدن از خشكي به سه ميكروفاسيس: (1) سوپراتايدال (1T)، مادستون آهكي با فابريك چشم پرندهاي، وجود لامينه همراه با حفرات چشم پرندهاي حبابي (حفرات فنسترال حبابي در اثر انقباض گلهاي كربناته در بخش بالاي مد تشكيل ميشود، شين - 1968)، ترك گلي، وجود كمتر از 2% الوكم، ماتريكس دولوليت اوليه و آغشتگي به اكسيد آهن مشخصه اين ميكروفاسيس است. (2) اينترتايدال بالايي (2T)، بيوكلست و كستون/ مادستون با فابريك چشم پرندهاي، علاوه بر وجود حفرات فنسترال، ماتريكس ميكريتي فراوان، فراواني و تنوع نسبي الوكمها (خردههاي اسكلتي كمتر از 15%)، آشفتگي زيستي ناشي از حفر موجودات حفار، عدم وجود لامينه جلبكي مؤيد رسوبگذاري در محيط كم انرژي اينترتايدال بالايي است. (3) اينترنايدال پاييني (3T)، بيوكلست/ پلوئيد، اينتراكلست گرينستون با فابريك چشم پرندهاي، فقدان ماتريكس ميكريتي، تراكم بيش از حد دانهها، حفرات فنسترال حبابي و صفحهاي، وجود لايهبندي مورب و مسطح و سيمان فراوان مؤيد شرايط پرانرژي اينترتايدال پاييني و قرار گيري در زير رخساره لاگوني ميباشد.
رخساره لا گوني( L): در اولين بخش از محيط بزرگ زير جزر كم عمق كه توسط فقدان اشكال خروج از آب، فراواني بيوكلستهاي لاگوني و اين حقيقت كه در توالي بين رسوبات ساحليتر وحاشيه پلتفرم قرار مي گيرد( لاسمي 1995) واقع شده است. ميكروفاسيسهاي لاگوني بر حسب ميزان چرخش آب دريا و به ترتيب دور شدن از پهنه جزرومدي به دو گروه ميكروفاسيسهاي لاگون نيمه محدود دروني و لاگون نيمه محدود تا باز انتهايي قابل تقسيماند (رايت و بورچت، 1996).
ميكروفاسيسهاي لاگون نيمه محدود دروني: با توجه به دور شدن از پهنه كشندي و تنوع و درصد فراواني بيوكلستهاي لاگوني، فراواني ماتريكس ميكريتي به دوميكروفاسيس (1L)، پلوئيدبنتيك فرامينيفر داسي كلادپكستون؛ (3L)، بنتيك فراميني فر داسي كلاد وكستون/ مادستون با آشفتگي زيستي.
ميكروفاسيسهاي لاگون نيمه محدود تا بيروني: رسوبات اين زير محيط در بخش حاشيه لاگوني سد و در شرايط نيمه محدود تا نرمال دريايي نهشته شده است كه رسوبات علاوه بر محيط لاگوني از كمربند ساحلي هم تأمين ميشود (رايت و بورچت، 1996). كه بر اساس فراواني اكولمهايي نظير اائيد، اينتراكلست و بيوكلستهاي درياي باز همراه با بيوكلستهاي لاگوني و به ترتيب نزديك شدن به محيط سدي دو ميكروفاسيس: ( 3L)، بيوكلست، اائيدوكستون/ مادستون، كه عمدتاً شامل خردههاي اسكلتي لاگوني اربيتولين، داسي كلاد، ميليوليد و به ميزان كم خار پوست، دو كفهاي و بريوزوئر و... است. ميكروفاسيس (4L)، بيوكلست، انكوئيد، اائيدپكستون؛ خردههاي اسكلتي شامل فراميني فرهاي لاگوني، جلبك داسي كلاد و بيوكلستهاي محيط درياي باز از الوكمهاي اصلي اين ميكروفاسيس است.
رخساره سدي (B)؛ اين رخساره شامل چهار ميكروفاسيس به ترتيب از حاشيه لاگون به سمت درياي باز شامل: 3B (پلوئيد، بنتيك فراميني فر، داسي كلاد گرينستون)، 2B اائيدگرينستون، 1B (بيوكلست، اائيدگرينستون)، B ( بيوكلست، اائيد، اينتراكلست گرينستون)ميباشد. عدم وجود ماتريكس يكمريتي، ساخت لايهبندي مورب و مسطح و تراكم زياد الوكمها در هر چهار ميكروفاسيس نشانگر شرايط محيطي پر انرژي است. همچنين حضور اائيدها به همراه بيوكلستهاي درياي باز و لاگوني در ميكروفاسيس B و اينتراكلستهايي از رخساره1B ،2B ،3B نشاندهندهي رسوبگذاري در شرايط پرانرژي كانالهاي جزر و مدي حاشيه سد است.
رخساره درياي باز (OM)؛ رسوبات اين رخساره در پلاتفرم كربناته رمپ به عنوان انتهاييترين كمربند رخسارهاي محسوب ميشود كه عمدتاً از بخش كمعمق (سدي و لاگوني) منشأ گرفته و توسط امواج، جريانها و طوفانها به اين محيط حمل شدهاند و با دور شدن از خط ساحلي،درصد فراواني اجزاء تشكيل دهنده كم ميشود كه بر حسب درصد فراواني الوكمها و با دور شدن از منطقه سدي به سمت درياي باز سه ميكروناسيس؛ (3OM) ( بيوكلست، اائيدپكستون)؛ 2 OM، (بيوكلست وكستون)، 1OM، (مادستون فسيلدار) تفكيك گرديد.
مدل رسوبي سازندتيرگان: با توجه به حضور چهار محيط رسوبي درياي باز، سد، لاگون و پهنه جزر و مدي كه در حالت كلي با توجه به عدم اثر ريفها، شيب كم حوضه و عدم وجود رسوبات توربيديتي نشان دهنده يك پلتفرم كربناته رمپ مشابه محيط رسوبي سواحل جنوبي خليج فارس ( پرسر 1973) است.
عضو فعال
geologist and designer and painter